خبر / همسر سردار شهید عبدالرضا موسوی: مردم دربرابر ظلم سکوت نکنند

همسر سردار شهید عبدالرضا موسوی: مردم دربرابر ظلم سکوت نکنند

همسر

جـــرس: همسر شهید عبدالرضا موسوی درباره نسبت شهدا و جریان های امروز جامعه می‌گوید "اگر همسرم شهید نشده بود، این روزها برایش سخت بود، چون برای او حوادث پس از انتخابات غیر قابل تحمل بود... این روزها تحمل مخالفت را ندارند و هیچ میدانی به مخالفان داده نمی‌شود، ولو از خانواده شهدا باشد... و من تأسف خودم را از برخوردهای دیکتاتورمآبانه‌ای که صورت گرفته، اعلام می‌کنم و از مردم می‌خواهم که دربرابر ظلم سکوت نکنند."



صدیقه زمانی، همسر سردار شهید ، عبدالرضا موسوی، که یکی از شاگردان ممتاز دانشگاه تهران و همرزم شهید محمد جهان آرا بود و فرزند یک سال و پنج‌ماهه‌اش را به خدا سپرد و در جبهه های جنگ شهید شد، در گفت‌وگو با سامانه خبری کلمه می گوید "خانواده شهدا، میرحسین موسوی را به عنوان یک شهید زنده قبول دارند... با خانواده شهدا نیز، به خاطر حمایتشان از میرحسین اینگونه برخورد شد..."


این همسر شهید درباره حوادث اخیر و برخوردهای صورت گرفته توسط عاملان حکومت با خانواده های شهدا معتقد است "تنها خانواده‌های همت و باکری نبودند که هزینه دادند." او به برخورد حذفی با پدر شهید جهان‌آرا به خاطر حمایت از میرحسین موسوی اشاره می‌کند و نیز می‌گوید: "خیلی از خانواده‌های شهدا هزینه دادند، با هریک هم به یک نحو برخورد کردند. یکی از شهدا، عروسش در تظاهرات باتوم خورد. به خانواده‌ی یکی دیگر، منافق گفتند. به یکی دیگر اجازه فعالیت اجتماعی ندادند."


متن کامل مصاحبۀ صدیقه زمانی، همسر سردار شهید، عبدالرضا موسوی با سایت کلمه به شرح زیر است:


به عنوان یک همسر شهید، چه نگاهی به جنگ دارید؟
من که با پوست و گوشت خودم جنگ را حس کردم، به عنوان یک خرمشهری که عزیزان و خانه و کاشانه خودش را از دست داده، معتقدم که جنگ اصلا خوب نیست. البته در آن دوران، جنگ بر ما تحمیل شده بود و دفاع تنها چاره ما بود. در آن مقطع زمانی نظر امام این بود که زنان هم باید آموزش نظامی ببینند، چون این دفاع است و اگر ضرورتی پیش بیاید، زنان هم باید در این دفاع مقدس شرکت کنند.
اما به هرحال پیامدهای جنگ تا دو سه نسل به پیکره جامعه و خانواده که هسته اصلی جامعه است، صدمه می‌زند. به نظر می‌رسد که باید بیش از گذشته طرفدار صلح و امنیت باشیم.


باتوجه به اینکه نظر امام بر این بود که زنان هم فعالیتی در جبهه‌های جنگ داشته باشند، خودتان در جبهه‌ها فعالیت داشتید؟ و زنان دیگری را هم که فعال بوده باشند، می‌شناسید؟
ما در آن دوران به همراه خانم دعایی پور، مسئول بسیج خواهران کل کشور، زنان را آموزش نظامی می دادیم و اردوهای نظامی برگزار می‌کردیم. چون دفاع هم بر مرد و هم بر زن واجب بود.


این سوالی است که خیلی از جوانها این روزها از هم می پرسند. اگر دوباره جنگ شود، شما حاضرید در جنگ شرکت کنید؟
اگر یک شرایطی پیش آید که لازم باشد باز هم از ایران و نظام دفاع کنیم، فکر می‌کنم زن و مرد بسیج شوند و نگذارند که کشورشان دستخوش آسیب شود.


فکر می‌کنید که مسئولیت خانواده شهید بودن چیست؟ و در سوی دیگر هم مسئولیت دیگران نسبت به خانواده‌های شهدا چیست؟
بستگی به خود خانواده شهدا و مردم دارد، چون ما با خدا معامله کردیم و با اشخاص و افراد معامله نکردیم. ما معتقد به وعده‌های خداوندی هستیم. ما در زمان جنگ، دفاع و مقاومت و در قبل از انقلاب حضور در صحنه را بر خود یک تکلیف می‌دانستیم و به راحتی و آسایش فکر نمی‌کردیم. به نظر می رسد که در هر برهه زمانی باید بر اساس شرایط خاص آن مقطع، انسان اعتقادات خود را حفظ کند و هزینه اعتقادات خود را هم پرداخت کند.


در چند سال اخیر چه تغییری در مفهوم شهید و توجه به شهدا به وجود آمده؟ شما به عنوان یک عضو خانواده شهید فکر می‌کنید که نگاه مردم نسبت به قبل به خانواده شهدا تغییری کرده؟
ما توقعی از نظام نداریم، با خدا معامله کردیم و به تکلیف خود عمل کردیم. هر کسی یک تکلیف و اعتقاداتی دارد. یک مسلمان واقعی کسی است که وقتی که منافع و تعهداتش در دو مسیر متفاوت قرار می‌گیرد، در مسیر وفاداری به تعهدات و عمل به تکالیفش گام بردارد. بعضی از بیانات امام تاریخی هستند، مثلا فرمود: “ما مامور به وظیفه‌ایم نه به نتیجه” یعنی ما باید به وظیفه اسلامی و انسانی خود عمل کنیم و ببینیم تکلیفمان چیست و در هر مقطعی به آن عمل کنیم.
در این بین بعضی از خانواده‌های شهدا مثل خانواده‌های شهید همت و باکری، به دلیل اعتقاداتشان و وفاداری به نظام خیلی هزینه پرداخت کردند. خیلی از خانواده‌های شهدای دیگر هم به مانند شهید محلاتی و جهان‌آرا هزینه پرداخت کردند.


به چه شکلی هزینه دادند؟ مواردی از نزدیکانتان سراغ دارید؟
من تقریبا همه دوستانم از خانواده شهدا هستند. به خاطر طرفداری از حق با همه آنها به نوعی برخورد شده است. با هریک از این خانواده‌ها به یک نحو برخورد کردند. یکی از شهدا، عروسش در تظاهرات باتوم خورد. به خانواده‌ی یکی دیگر، منافق گفتند. به یکی دیگر اجازه فعالیت اجتماعی ندادند.


شما می‌توانید یکی از برخوردهایی را که با خانواده شهدا شده، به صورت نمونه بیان کنید؟
پدر شهید جهان آرا که پیر مردم خرمشهر هستند، به نمایندگی از خانواده شهدا در انتخابات از میرحسین موسوی حمایت کردند. پس از انتخابات و در رمضان سال گذشته، ما در موسسه خیریه به پیشنهاد یکی از دوستان در وزارت نفت، برای ایتام خرمشهری می‌خواستیم از پرسنل و کارکنان وزارت نفت، حامی پیدا کنیم. بدین شکل که همانطور که بهزیستی و کمیته امداد برای ایتام حامی پیدا می‌کنند، ما هم ایتام خرمشهری را معرفی کنیم، پرسنل وزارت نفت به صورت داوطلبانه هرکدام هر چند نفر از ایتام را به سرپرستی بپذیرند و مبلغی را به حساب این ایتام واریز کنند. در مذاکرات اولیه همه چیز در بدنه کارشناسی خوب پیش رفت. ما پیشنهاد کردیم در جشن اولیه‌ای که برای این مهم برپا می‌شود، پدر شهید جهان آرا سخنرانی بپردازد. بدنه کارشناسی وزارت نفت هم با این طرح موافقت کردند. اما چند ماهی از ارائه طرح گذشت، موضوع را از کارشناسان پیگیری کردیم، گفتند که مدیران بالادستی مخالفت کردند. یکی از کارشناسان که با دفتر وزیر مرتبط بود، دلیل این مخالفت با این طرح از سوی مدیران بالادستی را انتخاب پدر شهید جهان آرا به عنوان سخنران عنوان کرد و گفت چون آقای جهان آرا از میرحسین موسوی حمایت کرده بود، ما این کار را نمی‌کنیم.


مسئولان برخوردهایشان حتی با خانواده‌های شهدا سیاسی است. این در حالی است که مسئولان باید بدانند شهدا متعلق به همه مردم و نظام هستند. همانطور که آنها به تکلیف خود عمل کردند، ما هم باید زینب‌گونه و حسین‌وار، وفادار به آرمانهای انقلاب و پایبند به اصول اولیه باقی بمانیم. کار خیریه کار سیاسی نبود، نباید به دلیل اینکه پدر شهید جهان آرا شال سبزی در جلسه‌ای به گردن انداخته، از عرصه کاری و اجتماعی کنار زده شود. جهان ارا یک فرد سیاسی نیست. حتی یک بار دیگر هم از آقای جهان ارا در وزارت نفت دعوت شد که سخرانی کنند، اما اجازه سخنرانی به دلیل طرفداری از حق به ایشان داده نشد.


وقتی با خانواده‌های شهدا برخورد شد، خانواده شهدا چه واکنشی نشان دادند؟
خانواده‌های شهدا یا منزوی شدند یا اینکه راه مبارزه علیه باطل را در پیش گرفتند. اما در هرحال دست از طرفداری از حق به صورت آشکار و پنهان برنداشتند.


تحت فشار قرار دادن خانواده شهدا مثل شهید باکری، همت، محلاتی، جهان آرا و تندگویان و خیلی از خانواده‌های دیگر شهدا از کی و چه زمانی شروع شده است؟ چه اتفاقی افتاده، مگر همسر شهید باکری و همت کتاب روایت فتح را چاپ نکردند، و همواره از نام این شهدا برای حفظ و انسجام نظام استفاده نمی‌شود؟ پس چه اتفاقاتی در جریان است که به تخریب و هتک حرمت خانواده شهدا دست می‌زنند؟
بعد از انتخابات و حمایت خانواده شهدا از میرحسین موسوی، رفتار برخی مسئولان با خانواده شهدا تغییر کرد و در بعضی موارد شاهد فشارهایی بر خانواده شهدا هستیم.
یک انتخابات در کشور برگزار شد و صلاحیت افراد را فیلترهای جمهوری اسلامی تایید کردند. انتخابات هم آزاد است و هرکس می‌تواند از هر کاندیدایی دوست دارد حمایت کند. آقای میرحسین موسوی یادگار هشت سال دفاع مقدس بودند و ما یک احترام خاصی برای ایشان قایل هستیم. مدیریت ایشان در زمان نخست وزیری و حضور حضرت امام، یک مدیریت بحران کاملا موفق بود و ایشان آزمایش و امتحانشان را با عملکرد خود در هشت سال دفاع مقدس برای ما خانواده شهدا پس دادند.


یک خاطره بگویم. من به یاد دارم در دوران دفاع مقدس در امور تربیتی آموزش و پرورش استان تهران فعالیت داشتم که اردوهای فرهنگی – نظامی در رامسر می گذاشتیم. کوکب و زهرا، دختران آقای میرحسین موسوی، دانش آموز بودند و به صورت گمنام و نه به عنوان دختر نخست وزیر در این اردوها شرکت می‌کردند. این‌قدر این بچه‌ها سر و وضعشان ساده بود که حتی از فقیرترین بچه‌های جنوب تهران هم پوشش و کفش و لباسشان ساده‌تر بود. دختران آقای میرحسین در چادرها با دانش آموزان استراحت می‌کردند و به میهمانسرا برای استراحت نمی‌آمدند. کفش‌های بچه‌های آقای میرحسین، کفش ملی بود که معلوم بود این کفش ها خیلی پوشیده شده؛ در حالی که کفش بچه‌های بسیاری از مسئولان، مارک‌های خارجی داشت و متفاوت بود. خانواده نخست وزیر امام، ساده‌زیست بودند و شعار هم نمی دادند. وقتی در شب آخر اردوهای آموزشی– نظامی دختران مطرح می‌کردیم که این بچه‌ها فرزندان نخست وزیر دوران دفاع مقدس هستند، همه خوشحال می‌شدند از دیدن مسئولانی که زندگی متوسطی در جامعه دارند و شعار هم نمی‌دهند، بلکه در عمل ساده‌زیستی را در جامعه اشاعه می‌دادند.
همسر شهیدم تعریف می‌کرد که وقتی میرحسین به جبهه می‌رفتند، در سنگر رزمندگان استراحت می کردند و به سنگرهای بتونی نمی رفتند.مثل یک رزمنده و پاسدار در جبهه ها رفتار می کردند.مهندس موسوی قبل از اینکه نخست وزیر باشند یک رزمنده بودند که از میهن خودشان دفاع می کردند.


صدا و سیما در هفته دفاع مقدس عکسهای شهید باکری و همت را نشان می‌داد، در میدان بهارستان تهران هم تی‌شرت‌هایی به مناسبت این هفته از عکسهای این شهدای بزرگوار تهیه شده بود که به مردم فروخته می‌شد. از طرفی هم در همان هفته به خانواده شهید باکری و همت حمله شد. چرا اینگونه تناقض در رفتار و عملکرد یک سری از مسئولان دیده می‌شود؟
من جواب سئوال شما را نمی‌دهم. متاسفانه این روزها تحمل مخالفت را ندارند و هیچ میدانی به مخالف داده نمی‌شود، ولو اینکه کسی که مخالفت می‌کند از خانواده شهدا باشد. اما من هم خانواده شهید همت را می‌شناسم که افراد معتقدی به آرمانها و خون شهدایشان هستند و هم با خانواده شهید باکری که هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب در صحنه انقلاب و دفاع از نظام حضور داشتند، رابطه دارم. بنابراین فقط تأسف خودم را از برخوردهای دیکتاتورمابانه‌ای که با خانواده این شهدا صورت گرفته، اعلام می‌کنم.


از طرفی در هفته دفاع مقدس محمود احمدی نژاد به برخی از خانواده‌های شهدا لوح تقدیر می‌دادند، از طرفی هم در خیابانها به دلیل شرکت در راهپیمایی اعتراضی با خانواده شهدا برخورد شد. نظرتان درباره اینگونه رفتار مسئولان چیست؟ برخی از خانواده شهدا معتقدند که این روزها بیش از گذشته از واژه شهید و شهدا سوء استفاده می‌شود، شما به عنوان همسر شهید نظرتان در این مورد چیست؟
رفتار آقای احمدی نژاد که خاص خودشان است و رفتار خوبی ندارند. ما از همین تلویزیون جمهوری اسلامی مناظره‌های انتخاباتی را نگاه کردیم. این ادبیات شایسته یک رییس دولت نبود. به‌کارگیری هر مکانیزمی برای دستیابی به قدرت در شان رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی نیست. من این را بدون شناخت از ایشان نمی‌گویم. ما در طول جنگ هم با خانواده میرحسین موسوی ارتباط داشتیم و هم آقای احمدی نژاد را می‌شناختیم.
با توجه به شناختی که از احمدی نژاد دارم، می‌گویم که احمدی نژاد رجل سیاسی نبود که کاندید ریاست‌جمهوری شود. ایشان باید در کارهای اجرایی در سطوح میانی می‌ماندند، نه به عنوان یک مقام عالی قوه مجریه در جمهوری اسلامی، و بالعکس آقای میرحسین موسوی صداقتشان را در عمل و در دوران دفاع مقدس نشان دادند و به عنوان یک شهید زنده، خانواده شهدا قبولشان دارند.
ما به همین جهت چون مورد تایید امام بودند و از مدیران موفق زمان جنگ تحمیلی به شمار می‌رفتند، به طوری که در آن زمان نفت به دلیل تحریم به صورت قاچاق و بشکه‌ای ۴ دلار فروخته می‌شد اما تورمی در کار نبود. همه در آن زمان یک زندگی حداقل متوسطی داشتند و فشار به مردم نمی‌آمد. در حالی که الان جامعه به صورت طبقاتی شده و بیشترین فشار بر روی اقشار فرودست جامعه است.


فکر می کنید مسئولان نظام واقعا به ارزشهای انقلاب وفادار ماندند یا اینکه فقط از نام و جایگاه خانواده شهدا استفاده می‌کنند؟
متاسفانه این روزها بیشتر از گذشته، استفاده ابزاری از ارزشهای نظام و نام شهدا، خانواده شهدا را آزار می دهد. علت اینکه خانواده‌های شهدای جنگ تحمیلی از آقای میرحسین موسوی حمایت می‌کردند، این بود که امتحان خودشان در سخت ترین برهه زمانی با عملکرد و صداقتشان پس دادند.
الان همه قواعد بازی برهم خورده و بازی را از اول شروع کرده‌اند. یعنی همه مسائلی که نظام برای آن هزینه پرداخت کرده است، همه آن تجربه‌ها را کنار گذاشته‌ایم و همه کارها را دوباره به مرحله آزمون و خطا گرفته‌ایم. یعنی برخی از مسئولان به شیوه آزمایش و خطا و کورکورانه حرکت می‌کنند و این بزرگترین لطمه را از درون به نظام می‌زند.


الان باید چه کرد؟ وظیفه مردم و مسئولان در این مقطع زمانی چیست؟
وظیفه مسئولان مملکت این است که خودشان به آرامش مردم، امنیت و صلح وفادار باشند و تحمل مخالف را داشته باشند و مردم نیز به حرکت های حق‌طلبانه خودشان ادامه بدهند و وحدت خودشان را حفظ کنند. البته ما دوست نداریم که منافقان و ضدانقلاب‌ها از تضادهایی که در درون نظام هست، سوء استفاده کنند. پیکره نظام متعلق به مردم و خانواده شهداست. ما خانواده شهدا به نظام جمهوری اسلامی تعلق خاطر داریم، ولی دوست نداریم آنچه که نظام یک بار تجربه کرده، پس از سی سال دوباره تجربه شود. البته بزرگترین وظیفه مردم در این مقطع زمانی این است که به یکدیگر آگاهی‌بخشی کنند و آگاهانه حرکت کنند.


فکر می‌کنید اگر شهدا زنده بودند، الان چه کار می کردند؟
شهدا اگر بودند، راه حق را ادامه می‌دادند. شهدایی که من می‌شناسم، همه برای خودشان ایدئولوژی داشتند و از لحاظ علمی هم پربار بودند. برترین نخبگان جامعه بودند و به همین دلیل در دفاع مقدس گلچین شدند. شهدا اگر بودند، از این وضعیت ناراحت بودند.
شهدا هیچ گاه به دنبال منافع فردی خودشان نبودند، وگرنه شهید نمی شدند. آنها مدافع حق و حقیقت بودند و مدافع نظام بودند. امروز هم اگر بودند، مدافع افرادی بودند که از امتحان خودشان در این سی سال گذشته پیروز بیرون آمده‌اند.


شما خیلی سختی کشیدید تا فرزند شهید را بزرگ کردید. اگر شهید موسوی الان زنده بودند، فکر می‌کنید باز هم به جبهه‌های جنگ می‌رفتند؟
رنج‌ها و لذت‌ها متفاوت است و متناسب با نظام ارزشی هر فرد است. ما هر کاری آن روز کردیم، بنابر تکلیف الهی انجام دادیم. اما مطمئنم اگر شهید موسوی به شهادت نمی‌رسید، امروز برایش زندگی کردن خیلی سخت بود.


چرا فکر می‌کنید زندگی برای شهید موسوی سخت بود؟
بعد از انتخابات شرایط خیلی سختی پیش آمد. در این مقطع تاریخ نمی‌توان قضاوت کرد و آیندگان می توانند قضاوت درستی از آن داشته باشند. اما کلا نظام دچار چالش بحرانی شده است.


چه بحرانی؟
من معتقدم که مسئولان، نظام را قربانی کردند. تقاضای ما خانواده شهدا از مسئولان این است که همه اقشار و قومیت‌های مختلف با سلایق گوناگون در درون خانواده نظام جمهوری اسلامی ایران با امنیت و اسایش زندگی کنند. ما معتقدیم که شهید موسوی برای افراد به جبهه‌های جنگ نرفتند، بلکه برای حفظ نظام و ارزشها به جبهه‌های جنگ رفتند. شهید موسوی اتفاقا در یکی از سخنرانی‌های خود می‌گوید که ما برای اهداف متعالی خود به جبهه‌های جنگ می رویم، برای اینکه هویت جمهوری اسلامی حفظ شود و از ارزشها و آرمانهای انقلاب دفاع کنند.


چه انتظاری به عنوان یک همسر شهید از مسئولان جمهوری اسلامی دارید؟
من معتقدم که کشور در یک بحران است و وظیفه همه مسئولان این است که آرامش و امنیت را به مردم برگردانند.





منبع : جرس
لينك در جرس : http://www.rahesabz.net/story/25267/

0 نظر:

ارسال یک نظر

پيشاپيش از نظر شما متشكريم ؛ حتي اگر مخالف ما هستين !