نامه دو معلم دربند، محمد داوری و عبدالله مومنی از زندان اوین به مناسبت آغاز سال تحصیلی
نظام آموزشی از کارکرد حرفهای خود منحرف شده است
چکیده : تاکید بر “ایدئولوژیک و سیاسی” نمودن عرصه آموزش و پرورش در واقع چشم بستن بر واقعیت های کارکردی این نهاد و خارج نمودن آن از مسیر واقعی و انحراف از کارکرد حرفه ای نظام آموزشی است که متاسفانه در این راستا هشدارهای صاحبنظران، کارشناسان، فعالان صنفی و منتقدان مورد بی توجهی قرار گرفته است.
محمد داوری و عبدالله مومنی، دو معلم زندانی که برای دومین سال پیاپی، نتوانستهاند سال تحصیلی را همراه دانشآموزان و همکاران خود آغاز کنند، به مناسبت سال جدید تحصیلی نامهای را منتشر کردند.
مومنی و داوری، عدم ارتقاء وضعیت معیشتی معلمان، تنزل منزلت و کرامت معلم، بی توجهی به ارتقاء معرفتی و حرفه ای، ممانعت و مخالفت با تشکلهای صنفی، مقاومت در برابر تغییر ساختار متمرکز اداری، واگذاری مسئولیت ها به نیروهای غیر متخصص، افزایش تعجب برانگیز نقش حوزه و حوزویان، انتصاب مدیران ضعیف در سطوح بالا و میانی مدیریت، ضعف مدیریت منابع انسانی از دلایل واژگونی قطار آموزش و پرورش در پنج سال اخیر میدانند.
عبدالله مومنی، پیش از این در نامهای به رهبری شرح مفصلی از شکنجههای وارد شده بر خود برای گرفتن اعتراف دروغین را عنوان کرده بود.
داوری نیز که از شهریور ماه سال گذشته در بازداشت به سر میبرد، به تحمل پنج سال حبس محکوم شده است.
به گزارش جرس ، متن کامل نامه این دو معلم، به شرح زیر است:
فرا رسیدن مهر و آغاز سال تحصیلی با مشارکت ۱۵ میلیون دانش آموز و معلم به همراهی والدین، جامعه را متحول کرده و به تکاپو انداخته است. این مهم بیش از هر چیزی ما را متوجه جایگاه و نقش اساسی تعلیم و تربیت به معنای عام و آموزش و پرورش به معنای خاص کلمه می نماید.
سیر تحول جوامع و تجربیات توسعه، تردیدی را باقی نگذاشته است که بخش عمده ای از موفقیت ها از مسیر توسعه ” انسان محور” می گذرد و ” سرمایه انسانی” به عنوان مهمترین پارامتر پیشرفت مورد توجه تمام جوامع توسعه یافته بوده است، سرمایه ای که اعتبارش به محتوای علمی و اندیشه ای آن بستگی دارد. آموزش و پرورش در تمام کشورهای توسعه یافته با گذر از دوران سنتی و پشت سر گذاشتن سبکهای مختلف با رویکردی علمی، حرفه ای ، مدرن و با شعار ” آموزش برای زندگی” در مسیر نهادینه نمودن مفاهیم اساسی از قبیل تعامل و مشارکت آگاهانه، اندیشه دانایی محور و فرهنگ گفتگو، به دنبال آن است تا با ایفای نقش در تکوین شخصیت افراد ضمن جامعه پذیر نمودن آنها، “سرمایه اجتماعی” را محقق سازد.
تاکید بر “ایدئولوژیک و سیاسی” نمودن عرصه آموزش و پرورش در واقع چشم بستن بر واقعیت های کارکردی این نهاد و خارج نمودن آن از مسیر واقعی و انحراف از کارکرد حرفه ای نظام آموزشی است که متاسفانه در این راستا هشدارهای صاحبنظران، کارشناسان، فعالان صنفی و منتقدان مورد بی توجهی قرار گرفته است.
عدم ارتقاء وضعیت معیشتی معلمان، تنزل منزلت و کرامت معلم، بی توجهی به ارتقاء معرفتی و حرفه ای، ممانعت و مخالفت با تشکلهای صنفی، مقاومت در برابر تغییر ساختار متمرکز اداری، واگذاری مسئولیت ها به نیروهای غیر متخصص، افزایش تعجب برانگیز نقش حوزه و حوزویان، انتصاب مدیران ضعیف در سطوح بالا و میانی مدیریت، ضعف مدیریت منابع انسانی، ناتوانی در مدیریت اقتصادی و تامین حداقل ها، کاهش انگیزه کاری معلمان، افزایش فاصله نیروهای صف و ستاد و دهها مورد دیگر گواه این ادعاست که متاسفانه قطار آموزش و پرورش نه تنها بر روی ریل قرار نداشته بلکه در دوره مدیریت آقایان فرشیدی، علی احمدی و حاجی بابایی واژگون شده است.
با این حال و به رغم وعده های مکرر وزرای آموزش و پرورش در سالهای اخیر مبنی بر افزایش چند برابر قدرت خرید معلمان، نهادینه نمودن مشارکت معلمان، تشکیل نظام معلمی، تحول در ساختار، برنامه و محتوای آموزشی، توسعه و تجهیز مدارس و دهها وعده و وعید دیگر، ادعای تکریم معلم فقط در حد شعار و با اجرای مراسم هایی کلیشه ای و بی محتوا تکرار می گردد.
با کمال تاسف باید گفت که ” مشارکت” در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری نه تنها مورد بی توجهی قرار گرفته است بلکه تشکل های صنفی، به ویژه دو تشکل فعال سالهای اخیر یعنی کانون صنفی معلمان و سازمان معلمان ایران مورد بی مهری فراوانی قرار گرفته و فعالان این دو تشکل بارها مواخذه، بازداشت و زندانی شده اند و فضای امنیتی حاکم در این دستگاه آموزشی هر گونه فعالیت و مشارکت انتقادی و اعتراضی را پر هزینه ساخته است. برخورد قهرآمیز که منجر به دستگیری تعدادی از فعالان عرصه صنفی معلمان در حوادث پس از انتخابات خرداد ۸۸ گردید، پرده از نیات شوم کسانی که آموزش و پرورش را بستری برای اعمال نظرات و سلیقه های باندی و سیاسی و تحقق اهداف ایدئولوژیک خود می دانند، برداشت. معلمان حضور گسترده ای در فضای پس از انتخابات پیدا کرده بودند تا ضمن استفاده از فرصت انتخابات در کنار خواست همگانی جامعه مبنی بر تغییر، با بیان مطالبات صنفی به تعهد ملی خود در کنار سایر اقشار جامعه عمل نمایند.
نارضایتی معلمان، اولیاء و دانش آموزان از محصول فرایند آموزش و پرورش و خروجی این سیستم، متاسفانه اثبات کننده این واقعیت تلخ است که انحراف بزرگی در مسیر کارکرد نظام آموزشی ما ایجاد شده است و بیراه نیست اگر حضور اعتراض آمیز معلمان را در کنار سایر مردم در جنبش اجتماعی تحول خواه و همراهی آنان در موج سبز را، هشداری و واکنشی قابل انتظار به این وضعیت نامناسب بدانیم.
لذا اینجانبان که برای دومین سال متوالی از همراهی با همکاران ارجمند و دانش آموزان عزیز در مهر ماه محروم شده ایم و برای دومین سال در کنار سایر منتقدان و مخالفان در زندان به سر می بریم، بر خود فرض دانستیم تا به بهانه مهر و روز جهانی معلم یک بار دیگر به مسئولان هشدار دهیم که ایستادگی و مقاومت در برابر اراده همگانی و تغییرخواهی ملی راهی است که به ناکجاآباد می رود و برای جبران فردا دیر است، از همین امروز باید آغاز نمود.
به امید ایرانی آباد و آزاد
و
سرافرازی ایرانیان در سراسر جهان
زندان اوین- مهر ۱۳۸۹
محمد داوری- عبدالله مومنی
منبع : كلمه
لينك در كلمه : http://www.kaleme.com/1389/07/08/klm-33503
0 نظر:
ارسال یک نظر
پيشاپيش از نظر شما متشكريم ؛ حتي اگر مخالف ما هستين !