متن / آوار وعده‌های احمدی‌نژاد در بم

به مناسبت هفتمین سالگرد زلزله بم
آوار وعده‌های احمدی‌نژاد در بم

ندای سبز آزادی: چقدر باید می گذشت تا خاطره تلخ حادثه ساعت 5و 26 دقیقه و 26 ثانیه روز پنجم دی ماه سال 82 فراموش شود؟ چند روز و چند سال باید سالگرد آن روز را به یاد می آوردیم تا بالاخره با دیدن افق روشن در مسیر آینده غبار فراموشی روی آن خاطرات بنشیند تا دیگر با دیدنش جز یادآوری کمرنگ غم و اندوه ناشی از وقوع آن چیزی باقی نماند؟ کودکان یتیم شده چند سال باید شب ها چشم به آسمان یا سقف پرورشگاه بدوزند و با مزمزه تجربه داشتن لذت پدر و مادر به خواب بروند؟ زن ها و مردان بی همسر شده چقدر خاطره خوب را باید بچشند تا برای غم از دست رفتن آن عشق مرهمی شود؟ مردم یک کشور چند روز روشن و شاد در آن شهر باید ببینند تا سیاهی آن شب ها را به فراموشی بسپارند؟ هرچقدرهم کم باشد این زمان برای فراموشی آنهمه خاطره تلخ، احمدی نژاد برای از یاد بردن غم و اندوه هموطنانش زمان کمتری لازم داشت که اگر این نبود تنها هفت سال پس از سالگرد زلزله بم آن را از تقویم رسمی کشور حذف نمی کرد.



احمدی نژاد روز زلزله بم را از تقویم رسمی کشور حذف کرد و به جای آن روز غزه، روز مبارزه با استعمار انگلیس، روز بسیج اساتید و روز مقاومت و پایداری را در آن گنجاند در حالی که هنوز آثار زلزله بم از این شهر حذف نشده بلکه روز به روز به سمت فساد ظاهری و معنوی می رود.
بم که روزی پیش از آن زلزله تنها 13 بیمار روانی داشت اکنون 300 بیمار روانی دارد که روزبروز به تعدادشان افزوده می شود. نزدیک به 500 سالمند دارد که خانواده شان را از دست داده اند و در بدترین و پایین ترین شرایط تحت پوشش بهزیستی هستند و سه هزار و چهارصد کودک بی سرپرست دارد که آنها هم زیر نظر بهزیستی هستند.
دو سال پس از زلزله، در اول مهر احمدی نژاد به این شهر رفت و زنگ مدرسه ای را نواخت و در جمع مردم محروم و زلزله زده این شهر قول بازسازی آن در کمترین زمان را داد اما نه تنها چنین نکرد بلکه پنج سال بعد از آن روز بم را از کتاب خاطرات ملت پاک کرد، بی آنکه بداند یا به یاد بیاورد که قبل از او دیکتاتورهایی بسیار بزرگتر از قد و قامت او سعی کردند تاریخ را به میل خود بنویسند اما آنچه ماند خاطرات ملت در ذهن های شان بود که هرگز هم پاک نشد. دیکتاتورها رفتند و آنچه کردند خوب و روشن به یاد مردمان ماند.
هنوز نوزادانی که آن شب یتیم شدند وقت مدرسه شان نشده است و روزها و شب های شان را بی سرپرست می گذرانند، پیرترها تنها و بی خانواده روزی هزار بار آرزوی مرگ می کنند، هنوز همه جنازه ها از زیر خاک و آوار بیرون نیامده است، درخانه های ویران شده کانتینرهایی که به جای شان گذاشته شده تا اهالی باقیمانده خانه در آن زندگی کنند هنوز خشت و گل جدید بنا نهاده نشده است که احمدی نژاد به این زودی بم را فراموش کرد.
احمدی نژاد در این پنج سال نه تنها هیچ از محرومیت این شهر نکاست که روزی در جمع مردم این شهر آنان را به ایمان دعوت کرد و برای اثبات مدعایش گفت:" زمین زیر پای مومن نمی لرزد."
از روزی که تنها یک ماه بعد از آغاز دولت نهم به بم رفت و رو به مردمش گفت:" آمده‌ام تا با ساماندهي به كارهاي باقي مانده، مشكل مردم بم را حل كنم." تا روزی که دستور حذف یاد و خاطره بم را از صفحات تقویم داد فقط پنج سال گذشت.
احمدی نژاد به خیال باطل خود خواست تا سالهای بعد بچه های ایران وقتی سالنامه را ورق می زنند غزه را بهتر از بم بشناسند اما فراموش کرد که جوان های امروز که او را دیدند و بدرفتاری هایش را با هموطنانش تجربه کردند مادران و پدران فردا خواهند بود که به جای حکایت غزه داستان غم انگیز شهر بم را برای کودکان ایران خواهند گفت.




منبع : نداي سبز آزادي
لينك در نداي سبز آزادي : http://www.irangreenvoice.com/article/2010/dec/28/9707

0 نظر:

ارسال یک نظر

پيشاپيش از نظر شما متشكريم ؛ حتي اگر مخالف ما هستين !