متن / پیروزیهای دنباله دار جنبش سبز

پیروزیهای دنباله دار جنبش سبز
م .کوراوند



از اعتراضات خیابانی تا ایجاد فرهنگ نارضایتی عمومی وآشکار


چندیست که از زبان برخی مقامات دولتی و رسانه های حامی آنها مدام یک جمله شنیده می شود و تاکید زیادی هم بر روی آن می گردد " جنبش سبز تمام شده است " . مثلا پس از سخنان شجاعانه اصغر فرهادی در جشن خانه سینما و حضور هنرمندان با نمادهای سبز وزیر ارشاد دولت با موضع گیری سختی اعلام کرد که کسی حق ندارد جنبش مرده سبز را زنده کند یا وزیر علوم که چندی قبل خواهان ویرانی دانشگاههای نامطلوب شده بود آرامش دانشگاهها در آغاز سال تحصیلی را ناشی از پایان فتنه در جامعه دانسته بود.



همچنین محمود احمدی نژاد نیز در پاسخ سوالات متعدد خیرنگاران در سفر نیویورک گفته بود صداهای اندکی که از طرف برخی در جامعه شنیده می شود در مقابل حرکت قدرتمند دولت او نمی تواندهیچ اثری داشته باشد.اقتدارگرایان به نحوی بر خاموشی جنبش سبز تاکید می کنند که به وضوح می توان فهمید این تاکید ناشی از فشار فراوان جنبش در داخل و خارج از کشور بر روی دولت دهم و حامیان آن می باشد.در حالیکه دولت بسیار خوشحال از عدم حضورمردم در خیابانها و کنترل اعتراضات عریان مخالفین می باشد در عرصه سیاسی و اجتماعی کفه ترازو کاملا به نفع جنبش سبز سنگینی می کند بطوریکه فقط طی چند هفته اخیر جنبش فراگیر سبز موفقیتهای زیادی را در مقابل دولت و شخص احمدی نژاد به دست آورده است.

در حالیکه تا چند ماه قبل فقط شاهد اعتراضات مستقیم مخالفین دولت با مطالبات مشخصی بودیم اما اکنون اعتراضات به دولت و بخشهایی از حاکمیت کاملا بصورت عمومی تغییر شکل داده است . در عرصه بین المللی دولت خودشیفته دهم کاملا در انزوا قرار گرفته و و در داخل نیز به غیر از مخالفین سیاسی بسیاری از مراجع ،نمایندگان اصولگرای مجلس،هنرمندان ، اصناف و بازاریان ،خانواده شهدا و حتی کارکنان سفارتخانه ها نیز بطور مستقیم به دولت و بخشهایی از حاکمیت اعتراض می کنند که رواج این مسئله نمایانگر تاثیر عمیق جنبش سبز در بطن اجتماع و تبدیل آن به یک فرهنگ اعتراضي عمومی می باشد . اگر بخواهیم بطور جزیی تراین گسترش فرهنگ اعتراض به دولت و حاکمیت را در داخل کشور و عرصه بین الملل بررسی کنیم باید روی چند اتفاق در هفته های اخیر تامل بیشتری کرد تا پیروزیهای اخیر جنبش سبز بصورت اعتراضات عمومی را بهتر درک کرد :



1.ششمین سفر احمدی نژاد به نیویورک این بار به تحقیرآمیز ترین شکل ممکن انجام شد.8 روز اقامت در آمريکا و مذاکرات پنهان و بي نتيجه با مقامات آمريکا ، ندادن هتل مناسب به او و هیئت طولانی همراه ،سخنرانی برای صندلیهای خالی و خروج بیش از چهل کشورمهم و دموکرات از محل سخنرانی ، قطع ترجمه همزمان سخنان وی، فرافکنی اذهان عمومی از مسایل داخلی ایران با طرح مسئله یازده سپتامبر، متهم کردن احمدی نژاد به سواستفاده از تریبون ملل متحد توسط دبیر کل سازمان ملل،دیدارهای انگشت شمار با مقامات کشورهایی همچون رییس جمهمورجزیره سنت وینست با 389 کیلومتر مربع وسعت و مهمانی صدنفره با ایرانیان مقیم آمریکا تنها بخش کوچکی از تاثیر جنبش اعتراضی مردم بر وجهه بین المللی دولت بود وتاثیر اصلی جنبش سبز در این سفر پاسخ احمدی نژاد به سوالات متعدد خبرنگاران رسانه ها در مورد سرکوب اعتراضات و یا وضعیت زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در ایران بود که تنها با سکوت یا دروغ همراه بود.



2.پناهندگی 3تن از کارداران سفارتخانه ای ایران در اروپا در حمایت از جنبش سبز ، انتخاب نمایندگان ویژه در وزارت خارجه در حضور وزیر خارجه و تن ندادن به توصیه ها وفشارهای وارده از بالاو تغییرات مختلف در مدیران ارشد دیگر وزارتخانه ها مانند وزارت صنایع از نشانه های رسیدن دامنه اعتراضات عمومی تا لایه های بالایی نیروهای دولتی و وجود اعتراضات حتی در بدنه خود دولت می باشد به نحوی که حتی احساس امنیت جهت طرح برخی مباحث در خود هیئت دولت نیز وجود ندارد.



3.اعتراض برخی از مراجع و حتی ائمه جمعه به ساختگی و دروغ بودن آمارهای اقتصادی دولت در مورد بیکاری و تورم که این موضوع نشان دهنده اعتراضات گسترده گروهای مراجعه کننده به این مراجع و در نتیجه آشکار شدن سطح نارضایتی عمومی حتی در طیفهای مذهبی و وابسته به نظام می باشد.



4.اتفاقات رخ داده در جشن خانه سینما و صدور بیانیه های اعتراضی مختلف که عمق نارضایتی هنرمندان و اهل فرهنگ را از سیاستهای ضدفرهنگی و دخالتهای آشکار سیاسی در امور هنری را به خوبی نشان داد. با توجه به طیف گسترده سلایق در میان هنرمندان اعتراض گسترده آنان به دولت وسرکوب جنبش و همچنین حمایت آنان از هنرمندانی که مجبور به خروج از کشور شده اند نشان از تلاش آنها برای رساندن صدای اعتراض مردم و هنردوستان به گوش حاکمیت دارد.



5. لغو سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه تهران در حالیکه در طول سالهای گذشته روسای جمهمور وقت آیین بازگشایی دانشگاهها را در آنجا برگزار می کردند نیز از وقایع قابل تامل روزهای گذشته است. دلیل لغو مراسم وقایع رخ داده سال قبل در دانشگاه شریف بود که با آن مقدار تدابیر امنیتی باز هم وی مجبور به ترک دانشگاه شد.اینکه احمدی نژاد پس از گذشت 16ماه در تهران بعنوان مرکز ریاست جمهوری خود ناتوان از حضور در یک دانشگاه می باشد نشان از عمق نارضایتی دانشگاهیان و فرهیختگان و ترس از گسترش دوباره ناآرامی ها در دانشگاهها دارد موضوعی که اقتدارگرایان و شخص وزیر علوم هم در پس پرده به خوبی برآن واقفند و تمامی احکام سنگین صادره برای فعالین دانشجویی تنها جهت بازدارندگی از شروع مجدد اعتراضات همانند آنچه در 16آذر سال قبل در تمامی دانشگاهها رخ داد می باشد.



6.به اوج رسیدن تقابل مجلس اصولگرا با دولت دهم در حالیکه این همه در جبهه اصولگرایان دم از وحدت زده می شود نیز خود به خوبی میزان گسترش وتاثیر فرهنگ اعتراضی جامعه بر روی نماینگان محافظه کار مجلس را نشان می دهد به نحوی که احمدی نژاد در راس بودن مجلس را مقطعی دانسته و آن را رد می کند و در مجلس نیز زمزمه هایی مبنی بر طرح عدم کفایت سیاسی رییس جمهور مطرح می شود. این شکاف جدی در جبهه اصولگرایان بر سر یک مسئله حساس یعنی بحران مشروعیت دولت احمدی نژاد قطعا به خاطر تاثیر مطالبه اصلی جنبش سبز در طی 16 ماه گذشته یعنی عدم مشروعیت دولت دهم می باشد.



7.تعویق پیاپی قانون هدفمند سازی یارانه ها ،سانسور اخبار اعتصابات بازار و اخبار مربوط به تجمعات معلمان و کارگران در مقابل مجلس نیز همه به خاطر اطلاع از گسترش فرهنگ اعتراضی در بخشهای مختلف جامعه و ترس از تاثیر فضای نامناسب اقتصادی در شعله ور شدن جنبش اعتراضی مردم دارد و دقیقا به همین منظور نیز از چند روز قبل برخی از مقامات امنیتی و انتظامی از احتمال رخ دادن فتنه اقتصادی در جامعه خبر می دهند.



تمام تلاش جناح حاکم و رسانه های حامی آنان برای تمام شده نشان دادن جنبش سبز و نمایش آرامش در جامعه و به موازات آن افزایش فشارها از جمله اصرار بر انحلال احزاب اصلاح طلب و تداوم دستگیریها مانند آنچه اخیرا در اصفهان رخ داد و تایید احکام سنگین برای زندانیان سیاسی در جهت کتمان این حقیقت است که جنبش سبز در حال پوست اندازی و تبدیل شدن به یک فرهنگ است که در آن اولا اعتراضات آشکار به حاکمیت که روزگاری جزو خطوط قرمز محسوب می شد در حال نهادینه شدن است (نمونه آن را در نامه های سرگشاده زندانیان سیاسی ، احزاب یا دیگر فعالین اجتماعی به مقامات میبینیم ) و دوم، نارضایتی ها بصورت مقطعی و یا مختص به برخی گروههای خاص نیست و عموم گروهها و جریانها در لوای جنبش سبز یا تحت تاثیر آن نارضایتی خود را بیان میکنند. جالب اینکه خود حاکمیت هم سعی دارد هرنارضایتی در هر بخش از جامعه را به اتاق فکر جنبش منتسب کند. به هر حال آنچه مشخص است علاوه بر منتقدان و تحول خواهان که با سلایق مختلف خود را بخشی از جنبش سبز می دانند در سایر بخشهای اجتماع نیز جنبش اعتراضی در حال گسترش می باشد و در نهایت نیز با آشکارتر شدن این جنبش واتحاد بر سر خواسته ها حاکمیت ناگزير به مطالبات اصلی جنبش تن خواهد داد.




منبع : جرس
لينك در جرس : http://www.rahesabz.net/story/24908/

0 نظر:

ارسال یک نظر

پيشاپيش از نظر شما متشكريم ؛ حتي اگر مخالف ما هستين !