متن / بحران‌های موجود و امکان وقوع جنبش‌های جدید

بحران‌های موجود و امکان وقوع جنبش‌های جدید


مهستی شیرازی
۱ – جنبش های اجتماعی از نوعی حیات طبیعی برخوردارند. زمانی که ارزش های یک جامعه با بحران مواجهه می شوند و توان همزیستی میان آن ها دشوار می شود و یا هنجارهای جامعه، کارکرد مؤثر خود را از دست می دهند و نهادهای موجود توان تامین خواسته های جامعه را ندارند ، جنبش های اجتماعی به سان طفلی ناخواسته به دنیا می آیند.



معمولاً ظهور جنبش ها بر یک منازعه استوار است، منازعه ای که جلوه گاه اجتماعی و عمومی ِ بحران موجود در ارزش ها و ناتوانی حاصل از هنجارهاست. به عبارتی دیگر، منازعه زمانی آغاز می شود که افکار عمومی، به وضوح، آثار ناشی از ناتوانی نهادها و یا ارزش های حاکم را مشاهده می کند. در آن حال، انکار موضوع منازعه، به معنای عدم توجه به بحرانی است که در جامعه وجود دارد و مادامی که موضوع منازعه وجود دارد، برخورد انکارآمیز با آن، تنها میدان منازعه را تغییر خواهد داد.
۲ – «ناتوانی در کارکرد ارزش های حاکم»، به شیوه های مختلفی ممکن است خود را نشان دهد. این ناتوانی، اغلب در گلوگاه های سیاسی- اجتماعی در عرصه ی عمومی ظاهر می شود، یعنی جایی که قدرت سیاسی توسط خواسته های اجتماعی، آزموده می شود و هنجارهای حاکم در مقابل ارزش های جاری به هم می رسند. در جوامعی که اظهار نظر کارشناسان شنیده می شود و راهکارهای صاحبان تجربه دیده می شود، این «ناتوانی» قبل از آنکه در عرصه ی عمومی ظاهر شود و منجر به جنبش های اجتماعی شود، شناسایی و مهار می شود.
۳ – برای مشاهده ی ناتوانی و بحران موجود در ارزش های حاکم، باید به «علائم حیاتی جامعه» توجه کرد؛ علائمی که الزاماً پدیده هایی سیاسی- اجتماعی نیستند. مثلاً جشن های خیابانی که پس از پیروزی تیم فوتبال ایران در مقابل استرالیا در سراسر کشور رخ داد، نمونه ی مشهوری از این علائم حیاتی در جامعه است که با هیچ توهمی هم به جریانات سیاسی و دشمنان تاریخی وصله نمی شود.
۴ – میرحسین موسوی در آخرین بیانیه ی خود، به مهمترین بحران های موجود در ارزش های حاکم اشاره کرده است؛ بیانیه ای که اگرچه خطاب به دانشجویان منتشر شده است، اما معلوم است که مخاطب آن تنها دانشجویان نیستند، و در آن از بحران هایی سخن رفته است که که اگر دیده نشوند و حاکمیت از بصیرت کافی برای حل آنها برخوردار نباشد، هرکدام به تنهایی می توانند خاستگاه جنبش های عظیمی چون جنبش سبز باشند. بحران هایِ مهمی چون: «عدم تمکین در مقابل رای مردم»، «قانون گریزی های گسترده و حساسیت در برابر خواست بازگشت بدون تنازل به قانون اساسی»، «خریدن فرصت های زودگذر از طریق ایجاد بحران های پیاپی»، «جراحی دردناکی که جان اقتصاد بیمار ناشی از سیاستهای من در آوردی و فساد عمیق را بیش از پیش در مخاطره قرار داده است»، «راهبرد فرار به جلو و از بین بردن فرصت ها تا مرز نابودی نظام»، «استراتژی پیروزی از طریق ترساندن»، «خودی و غیرخودی کردن ملت»، «تحقیر مردم با گوساله و بزغاله و خس و خاشاک نامیدن، تا آستانه واداشتن آنها به کرنش» و سرانجام «رنگ قدسی بخشیدن به قدرت».
۵ – اگر «عدم تکمین در مقابل رای مردم» در انتخابات ۲۲ خرداد، خاستگاه جنبش اصلاح طلبی چون جنبش سبز شد که به یمن برخورداری از راهبران و فعالان آگاه و متعهد به منافع عمومی، تاکنون از تندروی ها به دور مانده و به دام خشونت نیافتاده است، هرکدام از بحران های دیگری که میرحسین به آنها اشاره کرده است، چون «جلوه گاه عمومی» بیابد، چه بسا زادگاه جنبشی متفاوت و دگرگون ساز باشد که همه را غافلگیر کند.

منبع: کلمه



منبع : نداي سبز آزادي
لينك در نداي سبز آزادي : http://www.irangreenvoice.com/article/2010/nov/23/8675

0 نظر:

ارسال یک نظر

پيشاپيش از نظر شما متشكريم ؛ حتي اگر مخالف ما هستين !