واماندگی ماشین تبلیغات اقتدارگرایان در اقناع افکار عمومی
ندای سبز آزادی: دردناک است. واقعاً دردناک است. چنین خبرهایی آدم را به یاد روایتهای سورئالیستی از جریانات شستشوی مغزی دوران استالین می اندازد. از آن هم عقب مانده تر. اینگونه خبرها برای انسانی که هزاره سوم را تجربه می کند به فکاهی بیشتر می ماند اما در سرزمین من واقعیت دارد. این عین واقعیت است که در میان دانش آموزان ایرانی همزمان با سفر خامنه ای به قم سی دی هایی پخش می شود که در آن موسوی و کروبی و خاتمی عناصر صهیونیستی معرفی می شوند و به ابلهانه ترین کاریکاتورهایی که مایه شرم هنرمندان کاریکاتوریست هم هست به " زباله دان تاریخ " سپرده می شوند. آن هم در یک سی دی که رهبر ایران را فرزانه و امام زمانه معرفی می کند. از آن دردناک تر برگزاری مسابقات کاریکاتور بر علیه سران اصلاح طلبان بویژه موسوی و کروبی است که بسیج دانش آموزی بانی اجرای آن است.
اصل خبر
بهتر است قبل از هر چیز اصل خبر را بخوانیم. اصل خبر از این قرار است که همزمان با سفر خامنه ای به قم در مدارس ابتدایی و راهنمایی تهران، توسط سازمان بسیج دانشجویی سی دی پخش می شود که در آن خامنه ای به عنوان موجودی آسمانی و مهربان و سرشار از خصایص پاک انسانی معرفی می شود . در همین سی دی بخشی را به عنوان طنز و فکاهی در نظر گرفته اند و در آن ضمن مقایسه میرحسین موسوی و کروبی و خاتمی با جورج بوش و شاه و صهیونیستها، آنها را به تمسخر گرفته اند. ضمن آنکه مسابقه ای کاریکاتوری را هم بسیج دانش آموزی تدارک دیده است که موضوع آن رهبران اصلاحات و موسوی و خاتمی و کروبی هستند و برای برگزیدگان آن جوایز نفیسی در نظر گرفته شده است.
اوج بلاهت اقتدارگرایان
سئوال اصلی اینجاست که مگر به زعم خود اقتدارگرایان حاکم بر ایران زمین 14 میلیون نفر به موسوی رای نداده اند؟ یعنی آنها از درک همین نکته بدیهی هم عاجزند که بدانند در میان دانش آموزانی که این سی دی ها بین آنها توزیع شده است، چه بسیار دانش آموزانی هستند که ماجراهای انتخاباتی و حوادث پس از آن یکی از اصلی ترین دغدغه های خانواده آنهاست و در میان همین خانواده ها چه بسیار فامیل زندان رفته و شکنجه دیده وجود دارد که 180 درجه خلاف مستبدان به زور اسلحه مانده در راس مملکت، فکر می کنند؟ تنها همین سئوال ساده برای به تصویر کشاندن دردناکی وضعیت نابسامان مستبدان اقتدارگرا کافی است. تبلیغات گوبلزی هیئت حاکمه در ایران اما آنقدر باسمه ای و نخ نما شده است که حتی طرفداران خودشان را هم به خشم می آورد چه برسد به مخالفان دولت نامشروع. و تازه این اتفاق در شرایطی رخ می دهد که تمام دستگاههای تبلیغاتی مملکت در ید اختیار کودتاچیان است و از منبر مساجد و نمازهای جمعه بگیر تا تمامی کانالهای تلویزیونی داخلی و ماهواره متعلق به حاکمیت و رادیو و روزنامه و اینترنت و ... . آن هم در شرایطی که هیچ یک از منتقدان و نه حتی مخالفان دولت، رسانه ای رسمی و آزاد در اختیار ندارند که بتوانند صدای خود را به گوش مردم برسانند و وزارت ارشاد همچون مفتش و محتسبی هراسان، هر ساز مخالفی را در گلو خفه می کند و حتی تحمل کوچکترین انتقادات را هم ندارد. و این همه در شرایطی رخ می دهد که روزنامه نگاران مخالف دولت یا در زندانند یا در تبعیدی خودخواسته به سر می برند و یا در مملکت خودشان عزلت نشین شده اند و منتظر احرای احکام سنگینی هستند که انتظار آنان را می کشد. ظاهراً اما همین ببند و بگیر و همین هزینه های گزافی که بی هیچ حساب و کتابی در خرج تمسخر و تحقیر نمایندگان واقعی افکار عمومی می شود هم کافی نیست و آنچنان آتش ضحاک وار مستبد کوته اندیش در درون سینه شان زبانه می کشد که تاب این همه تبلیغ و دروغ را ندارند و خود را همچون بیماران روان پریش سردرگم ملزم می بینند که دائماً آتش خشم درونی ناشی از بی اعتبار و نامشروعیتشان را اینگونه خاموش کنند. اتفاقی که البته اصلاً نمی افتد و جواب معکوس می دهد و تف سربالایی را می ماند که بر سر خودشان فرو می افتد.
پدیده ای به نام شستشوی مغزی
شستشوی مغزی عبارتی است عام برای اشاره به استفاده از روشهای مختلف بویژه روانشناسانه برای تغییر باورها و افکار. شستشوی مغزی یکی از صدها شیوه ای است که حکومتهای استبدادی و نامشروع برای مواجه رسانه ای با افکار عمومی و اقناع مردم ناراضی از حاکمیت آنان در پیش می گیرند. در واقع یکی از علل رجوع حکومتها به شستشوی معزی واماندگی آنها در مدیریت افکار عمومی جامعه تحت کنترل آنهاست. از همین روست شاید که مردم ایران از واپسین روزهای مانده به انتخابات ریاست جمهوری تا همین امروز شاهد انواع و اقسام شیوه های تبلیعاتی جورواجور بر علیه منتقدان دولت و شخص رهبری هستند. چنانکه به گفته جواد اطاعت " همان میرحسین موسوی که وقتی مي خواستم دانشجويان را ترغيب کنم تا در انتخابات سال 88 به او راي بدهند مي گفتند که او اصولگرا و نماينده حاکميت است در اثر تبلیغات غلط و واپسگرایانه ، حکومت او را برای خود به دشمنی درجه یک تبدیل کرده است و از او تحت عنوان سران فتنه یاد می کند. يعني او را به ضد انقلاب تبديل کرده است ... " و این تمام هنر مستبدان حاکم بر ایران است و چیزی جز واماندگی آن را نشان نمی دهد.
جنگ روانی
آن چه در فراسوی اینگونه تبلیغات باسمه ای و نخ نما شده وجود دارد، حکایت از نوعی جنگ روانی دارد که بانیان رسانه ای حکومت تلاش فراوانی برای اثبات حقانیت خود و گریز از بحران مشروعیتشان به آن متوسل شده اند. با این همه سئوال اصلی اینجاست که هدف حاکمان مستبد ایران از اینگونه جنگهای روانی چیست؟ آیا آنها به دنبال انتقام گرفتن از مردم تهران هستند که اصلاً اعتقادی به دولت محمود احمدی نژاد ندارند؟
آنچه از پس رفتارهای اینچنینی حاکمان زور و زر در ایران مسلم است، آن است که آنها علی رعم تمام بگیر و ببندها و خفقان سنگینی که بر کشور حاکم کرده اند نتوانسته اند افکار عمومی ایران را حتی با پيشرفته ترین فناوري ارتباطات قانع کنند و ناتوانی در اقناع عمومی آنها را واداشته تا با استفاده از دم دستی ترین نرم افزارهای منسوخ و از کار افتاده کودکان و نوجوانان دانش آموز را نسبت به رهبران جنبش سبز که مراد و الگوی پدران و مادران آنها هستند مردد و مشکوک نمایند.
گرچه آنها ظاهراً از درک این نکته ساده غافلند که در جهان كنوني ديگر با دروغ گفتن و فریبکاری آنهم به شیوه های باسمه ای ، نمی توان اذهان کودکان و نوجوانان هزاره سوم را نسبت به واقعیات اجتماع منحرف کرد. نمونه بارز این مدعا خود میرحسین موسوی است. کسی که حکومت 20 سال تمام تلاش کرد تا او را به شیوه های گوناگون سانسور کند و در این راه تمام سوء استفاده هایش را از روحیات اخلاقی و درویش منشانه او به نفع خود مصادره کرد. با این همه موسوی در کمتر از 6 ماه به قهرمانی واقعی و ملی برای قریب به اتفاق ایرانیان داخل و خارج از کشور تبدیل شد.
دردناکی ماجرا اینجاست که حکومت از درک همین نکته بدیهی هم غافل است و با هزینه کردن از جیب مردم ایران تلاش می کند تا با غیرهنرمندانه ترین روشها خودش را خوب و منتقدش را بد نشان بدهد. تو گویی زورمداران قدرت طلب چون همه دیکتاتورهای تاریخ مغزشان 70 سال از همه دنیا عقب تر است.
منبع : نداي سبز آزادي
لينك در نداي سبز آزادي : http://www.irangreenvoice.com/article/2010/nov/01/8105
از پول ما هر كاري كه عشقشون بكشه دارن ميكنن !
0 نظر:
ارسال یک نظر
پيشاپيش از نظر شما متشكريم ؛ حتي اگر مخالف ما هستين !